My uncle's biography

در دی ماه 1324 در تهران متولد شدم. دورة ابتدایی را در دبستان محمدی و دورة اول متوسطه را در دبیرستان بدر و دورة دوم را در دبیرستان دارالفنون گذراندم. در دانشگاه تهران به صورت رسمی دانشجوی حقوق (رشتة قضایی) بودم؛ اما خیلی بیش از آنچه در کلاسهای دانشکدة حقوق حاضر می¬شدم، به عنوان دانشجوی غیر رسمی در کلاسهای دانشکدة ادبیات و علوم انسانی و دانشکدة الهیات و معارف اسلامی حضور داشتم، خصوصاً در کلاسهای فلسفة جدید و فلسفۀ اسلامی. به موازات دروس دورة ابتدایی و دوره¬های بعد، حدود هجده سال هم دروس حوزه¬ای را دنبال کردم و کمتر کسی از علمای بزرگ تهران بود که از محضر او استفاده نکنم. در میان آن بزرگواران، کسی که من در فراگیری علوم عقلی و دینی بیش از همه وامدار ایشانم: علامه ذوفنون ابوالحسن شعرایی تهرانی، حکیم فقیه محمدتقی آملی، حکیم عارف مهدی الهی قمشه¬ای، حکیم منطق¬شناس محمود شهابی خراسانی، دانشمند ادیب و آزاده و روشن بین سید علی اکبر برقعی قمی، شاعر مفلق عربی¬سرا و عالم متتبع پرکار عبدالعزیز صاحب جواهر و معلم بزرگوار مرتضی مطهری. در میان استادان غیر روحانی هم که افتخار شاگردی شان را داشته¬ام از مرحومان دکترفرديد، دكتر يحيي مهدوي، دكتر اميرحسين آريان¬پور، دكتر پاد، دکترغلامحسین صدیقی و جناب آقاي دكتر كاتوزيان نام می برم؛ و خصوصا در شناخت و درک مسائل اجتماعی و تحلیل رویدادهای تاریخی، بیش از همه مدیون درس¬ها و راهنمایی¬های دکتر صدیقی ام. همچنین از مجالس بحث و سخنرانی¬ مرحوم پروفسور محسن هشترودی که او را بزرگترین دانشمند ایران (دانشمند به معنی آگاه از علوم جدید) در صد سال اخیر می¬دانم، بسیار بهره برده¬ام.
در طول سالهای متوالی نیز از جمله برنامه هايم این بود که مدتی به این در آن در می¬زدم و از طریق خرده¬کاریهای مختلف پولی جمع می¬کردم تا هزینة چند ماه زندگی طلبگی دانشجویی را فراهم کنم. بعد به یکی از شهرهایی که استاد وعالم بزرگی در آنجا سراغ داشتم می¬رفتم و تا وقتی بودجه-ام دوام می¬آورد، به استفاضه از محضر آن استاد وعالم می-ماندم. از جمله بزرگانی که به این ترتیب از محضر ایشان استفاده¬های فراوان کردم:
در اصفهان: مرحوم حاج آقا رحيم ارباب که در ریاضی و هیأت و فلسفه و کلام و فقه و اصول در عصر خود یگانه بود؛ و مرحوم شیخ محمد علی معلم حبیب آبادی که در کتابشناسی و تراجم احوال و رجال و انساب و تاریخ از نوادر دهر بود.
در شوشتر: مرحوم شیخ محمدتقی تستری محدث نقاد و رجالی بزرگ و فقیه نامی .
در نجف: مرحوم آقا میرزا باقر زنجانی از مبرزترین استادان علم اصول، مرحوم آقا شیخ حسین حلی از بزرگترین فقیهان متأخر؛ و بالاخره مرحوم علامه شیخ آقابزرگ تهرانی که نسبت به من (نوادة برادر ایشان) عنایت بسیاری داشت و من دین زیادی از ایشان به گردن دارم خاصّه در آشنايي با مؤلفان و علمای شیعه و اندیشه¬¬ها و آثار ایشان وبالاخص آراء و فلسفة سیاسی فقیه متفکر آخوند خراسانی و شاگردان او.
از دورة دبیرستان به بعد، با گروههای مختلفی با گرایش¬های گوناگون(مذهبی، ملی، چپ) که فعالیت سیاسی داشتند ارتباط و گاهی همکاری داشتم، و البته مبانی هیچ یک از آنها را به صورت دربست نپذیرفتم؛ ولی همین نفس ارتباط با گروههای نامبرده و مبارزه با شرایط موجود، موجب شد که بارها به زندان بیافتم و از سال 1348 که فارغ التحصیل شدم تا سال1356 که اجازة کار در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران به من داده شد، با مشکلات متعدد و سنگینی دست به گریبان بودم: بازداشت های مکرر، هجوم مأمورین ساواک به خانه و یغمای کتابها و نوشته¬ها و اسناد، ممنوع الخروج بودن از تهران، محروم بودن از اشتغال به تدریس و هر کار فرهنگی، بیکاری و تنگدستی و دربدری و خانه نشینی، احضارهای مکرر به سازمان امنیت، تحت نظر و مراقبت بودن و ...
پس از انقلاب هم یکسره از سیاست نبریدم و آنچه را به لحاظ سیاسی به آن معتقد بودم، در ضمن دهها مقالة روزنامه¬ای ارائه و منتشر کردم. اما همیشه از ورود در دسته بندیهای سیاسی سر باز زدم و هیچ پست سیاسی و قضایی نگرفتم و از قبول هر شغلی که هدف آن حمايت از جريان سیاسی خاصي باشد، پرهیز داشتم و این پرهیز را هم از راهنمایی پدرم و بزرگانی دارم که بر من حق تربیت و تعلیم داشتند.
در طول زندگی مشاغل زیادی را تجربه کردم: علاوه بر آنچه در اوان جوانی به آن می¬پرداختم (شاگردی در کارگاه دفترسازی و مغازة نوشت افزارفروشی و دکة کتابفروشی)، مدتها به کار تصحیح مطبعی در چاپخانه¬ها اشتغال داشتم؛ به اقتضای رشتة دانشگاهی¬ام حقوق، مدتها در دادگستری کار کردم، چندی کارشناس فهرست نویسی و کارشناس نسخه¬های خطی بودم. مدتی به مترجمی و بعد روزنامه¬نویسی روی آوردم؛ سال ها به صورت خصوصی و عمومی، در مقاطع مختلف، در حوزه و دبیرستان و دانشگاه به تدریس دروس حوزوی و دروس جدید می-پرداختم. سالها نیز در هند و پاکستان، به عنوان سرپرست مرکز تحقیقات فارسی انجام وظیفه کردم و در حال حاضر مشاور گروه فلسفة بنیاد دائرۀ المعارف هستم و تدریس هم می¬کنم.
من در زمینه های مختلف تحقیق و تألیف و ترجمه کرده¬ام از جمله:
1.جنبش¬های اجتماعی و فکری گذشته(جنبش اسماعيليه،جنبش حروفیه، جنبش مشروطه و... ) 2.پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره و خاصه در باب جایگاه آثار سهروردي و صدرا در آن سرزمین و معرفی شارحان هندی آن دو حكيم، نیز جایگاه بودا و داستان زندگی و تعالیم او در متون ایرانی و اسلامی. 3.حافظ شناسی و عرفان حافظ و بررسی ایرادات منتقدان به وی. 4. تصحیح متون از جمله شرح لمعات فخرالدین عراقی به قلم عبدالله برزش آبادی و شرح شهید اول بر تهذیب الاصول علامة حلی مشتمل بر بیش از هزار صفحه. 5. تاریخ موسیقی در جوامع اسلامی و تحلیل برخوردهای مسلمانان با این هنر. 6. دفاع از معتقدات و فرهنگ شیعه. 7. بررسی احوال و آثار عرفا همچون حسن بصری و حارث محاسبی و روزبهان بقلی. 8. صدراشناسی و تحلیل آثار و آراء صدرا و شارحان وی و بررسی انتقادات مخالفان وی. 9. شرح احوال و بررسی آثار و آراء استادانم از جمله مرحومان شعرایی، الهی قمشه¬ای، آملی، شهابی، مطهری و ..). 10.بررسی آثار و اندیشه¬های برخی از شاعران بزرگ فارسی و عربی(سعدی، خیام، شریف مرتضی و..). 11.مسائل حقوقی و سیاسی و اجتماعی(آزادی، حقوق غیر مسلمانان، جرم، مجازات، چگونگی مقابله با جرائم مختلف، چگونگی برخورد با پیروان آئین ها و طریقتهای گوناگون و ...)
در کلیة زمینه¬های یاد شده، من کتاب یا مقالات متعدد و مفصلی تألیف یا ترجمه کرده¬ام که بسیاری از آنها منتشر شده و وقتي به آنها نگاه مي كنم زير لب مي گويم:
چو غلام آفتابم همه زآفتاب گويم نه شبم نه شب پرستم كه حديث خواب گويم

Popular posts from this blog

A Poem by Victor Hugo "I wish you"

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان بــرخیز

Australia