چه مستيست ندانم که رو بما آورد

چه مستيست ندانم که رو بما آورد
که بود ساقی و اين باده از کجا آورد
تو نيز باده بچنگ آر و راه صحرا گير
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکايت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسيم گره گشا آورد
رسيدن گل و نسرين بخير و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد، سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هد هد سليمانست
که مژده طرب از گلشن سبا آورد
علاج ضعف دل ما از کرشمه ساقی است
بر آر سر که طبيب آمد و دوا آورد
مريد پير مغانم زمن مرنج، ای شيخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
بتنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درويش يک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون بطوع کند
که التجا بدر دولت شما آورد

Comments

Popular posts from this blog

A Poem by Victor Hugo "I wish you"

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان بــرخیز

Your half birthday